سر به زیرى تا کجا واقعا

ساخت وبلاگ

امروز على و مامان اومدن دنبالم که باهم بریم هایپرمى برای خونه خرید کنیم.بعد چون ماشین بنزین نداشت قرار شد من و مامان بریم سریع خرید کنیم تا علی از پمپ بنزین برمیگرده بیایم بیرون.ماهم با سرعت تمام مشغول خرید و جابجایی وسایل داخل چرخ دستی بودیم تا یه وقت علی معطل ما نشه.مشغول چک کردن تاریخ یه وسیله ای بودم که حس کردم یه اقا پسر قد بلند و خوشتیپی به شدت منو زیر نظر داره.تقریبا کنارم ایستاده بود.

سرمو بالا نیاوردم که نگاهش کنم همونجوری سربه زیر وسیله رو گذاشتم تو سبد و هلش دادم رفتم چند متر جلوتر.تو دلم گفتم کاش پسره رو نگاه میکردم ببینم چه شکلیه لاقل!برگشتم که ببینم مامانم کجا رفتم دیدم عه!

اقا پسر مذکور علیه که پیش مامانم وایساده :)))

غش کرده بودن از خنده و عکس العمل من.انقدر سر به زیر نباشم اخه! رفتم پیششون و گفتم اخ علی تو دلم گفتم این پسر خوشتیپ کیه منو اینجور زیر نظر داره :)) ولی سرمو بلند نکردم ببینمت :)) گفت هان که اینطور !!!

پسر خوشتیپ اره؟؟ داره بارون میباره .....

ما را در سایت داره بارون میباره .. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6dardiyarenilgoon8 بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 29 فروردين 1403 ساعت: 19:04